سوّم قبل از عیب جوئى و بازگوئى عیب دیگران، سعى كند عیب هاى خود را برطرف نماید.
2- قالَ(علیه السلام): ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ، وَ طُولُ الْبُكاءِ عَلى خَطیئَتِهِ.([2])
فرمود: سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئى و غیبت مردم، خود را مشغول به كارهائى كردن كه براى آخرت و دنیایش مفید باشد.
و همیشه بر خطاها و اشتباهات خود گریان و ناراحت باشد.
3- قالَ(علیه السلام): أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فیهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض: وِقاءٌ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْسْتحْیاء مِنْ كُلِّ قَبِیح عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.([3])
فرمود: هركس داراى چهار خصلت باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتى خداوند را ملاقات مى كند كه از او راضى و خوشنود است:
1 ـ خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتى، نسبت به مردم خدمت نماید.
2 ـ راست گوئى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى.
3 ـ حیا و پاكدامنى نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى.
4 ـ خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عیال خود.
4- قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً.([4])
فرمود: اى فرزند آدم، تا آن زمانى كه در درون خود واعظ و نصیحت كننده اى دلسوز داشته باشى، و در تمام امور بررسى و محاسبه كارهایت را اهمیّت دهى، و در تمام حالات ـ از عذاب الهى ـ ترس و خوف داشته باشى; در خیر و سعادت خواهى بود.
5- قالَ(علیه السلام): وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَلیل مِنَ الْحَرامِ وَ لا لِكَثیر، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِى الْحَلالِ.([5])
فرمود: حقّى كه شكم بر تو دارد این است كه آن را ظرف چیزهاى حرام ـ چه كم و چه زیاد ـ قرار ندهى و بلكه در چیزهاى حلال هم صرفه جوئى كنى و به مقدار نیاز استفاده نمائى.
6- قالَ(علیه السلام): مَنِ اشْتاقَ إلى الْجَنَّهِ سارَعَ إلى الْحَسَناتِ وَسَلاعَنِ الشَّهَواتِ، وَمَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَهِ إلى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَراجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.([6])
فرمود: كسى كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهاى نیك، سرعت مى نماید و شهوات را زیر پا مى گذارد; و هركس از آتش قیامت هراسناك باشد به درگاه خداوند توبه مى كند و از گناهان و كاهاى زشت دورى مى جوید.
7- قالَ(علیه السلام): طَلَبُ الْحَوائِجِ إلىَ النّاسِ مَذَلَّهٌ لِلْحَیاهِ وَمَذْهَبَهٌ لِلْحَیاءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَى الْحاضِر.([7])
فرمود: دست نیاز به سوى مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خوارى در زندگى و در معاشرت خواهد بود.
و نیز موجب از بین رفتن حیاء و ناچیز شدن شخصیت خواهد گشت به طورى كه همیشه احساس نیاز و تنگ دستى نماید.
و هرچه كمتر به مردم رو بیندازد و كمتر درخواست كمك نماید بیشتر احساس خودكفائى و بى نیازى خواهد داشت.
8- قالَ(علیه السلام): اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ.([8])
فرمود: سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.
9- قالَ(علیه السلام): سادَهُ النّاسِ فى الدُّنْیا الأَسْخِیاء، وَ سادَهُ الناسِ فی الآخِرَهِ الاْتْقیاءِ.([9])
فرمود: در این دنیا سرور مرد، سخاوتمندان هستند; ولى در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود.
10- قالَ(علیه السلام): مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.([10])
فرمود: هركس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند مى گرداند.
11- قالَ(علیه السلام): مَنْ زارَ أخاهُ فى اللّهِ طَلَباً لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَك، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْف ألاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّهُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَهُ.([11])
فرمود: هركس به دیدار دوست و برادر خود برود و براى رضاى خداوند او را زیارت نماید به امید آن كه به وعده هاى الهى برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند كرد، همچنین مورد خطاب قرار مى گیرد كه از آلودگى ها پاك شدى و بهشت گوارایت باد.
پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.
12- قالَ(علیه السلام): إنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلى یَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَیْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.([12])
فرمود: چنانچه شخصى تو را بدگویى كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهى و پوزش او را پذیرا باش.
13- قالَ(علیه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.([13])
فرمود: تعجّب دارم از كسى كه نسبت به تشخیص خوب و بد خوراكش اهتمام مىورزد كه مبادا ضررى به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و دیگر كارهایش اهمیّت نمى دهد، و نسبت به مفاسد دنیائى، آخرتى روحى، فكرى، اخلاقى و... بى تفاوت است.
14- قالَ(علیه السلام): مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ، وَمَنْ سَقى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِناً كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ.([14])
فرمود: هركس مؤمن گرسنه اى را طعام دهد خداوند او را از میوه هاى بهشت اطعام مى نماید، و هر كه تشنه اى را آب دهد خداوند از چشمه گواراى بهشتى سیرآبش مى گرداند، و هركس برهنه اى را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى ـ كه بهترین نوع و رنگ مى باشد ـ خواهد پوشاند.
15- قالَ(علیه السلام): إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَهِ، وَالاْراءِ الْباطِلَهِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَهِ، وَلایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ ـ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدى بِنا هُدِىَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْىِ هَلَكَ.([15])
فرمود: به وسیله عقل ناقص و نظریه هاى باطل، و مقایسات فاسد و بى اساس نمى توان احكام و مسائل دین را به دست آورد; بنابراین تنها وسیله رسیدن به احكام واقعى دین، تسلیم محض مى باشد; پس هركس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافى در امان است و هر كه به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود.
و شخصى كه با قیاس و نظریات شخصى خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاك مى گردد.
16- قالَ(علیه السلام): الدُّنْیا سِنَهٌ، وَالاْخِرَهُ یَقْظَهٌ، وَنَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ.([16])
فرمود: دنیا همچون نیمه خواب (چرت) است و آخرت بیدارى مى باشد و ما در این میان رهگذر، بین خواب و بیدارى به سر مى بریم.
17- قالَ(علیه السلام): مِنْ سَعادَهِ الْمَرْءِ أنْ یَكُونَ مَتْجَرُهُ فى بِلادِهِ، وَیَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحینَ، وَتَكُونَ لَهُ أوْلادٌ یَسْتَعینُ بِهِمْ.([17])
فرمود: از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نماید و شریكان و مشتریانش افرادى صالح و نیكوكار باشند، و نیز داراى فرزندانى باشد كه كمك حال او باشند.
18- قالَ(علیه السلام): آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَهٌ، فَیَنْبَغى لَكَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.([18])
فرمود: هر آیه اى از قرآن، خزینه اى از علوم خداوند متعال است، پس هر آیه را كه مشغول خواندن مى شوى، در آن دقّت كن كه چه مى یابى.
19- قالَ(علیه السلام): مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّه لَمْ یَمُتْ حَتّى یَرى رَسُولَ اللّهِ (صلى الله علیه وآله وسلم)، وَیَرَى مَنْزِلَهُ فى الْجَنَّهِ.([1])
فرمود: هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند، نمى میرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم); و نیز جایگاه خود را در بهشت رؤیت مى نماید.
20- قال(علیه السلام): یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِكَ یَجِبُ عَلَیْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فى الاْجْرِ.([2])
فرمود: شماهائى كه به مكّه نرفته اید و در مراسم حجّ شركت نكرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانى كه بر مى گردند، با آن ها ـ دیدار و ـ مصافحه كنید تا در پاداش و ثواب حجّ آن ها شریك باشید.
21- قالَ(علیه السلام): الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ أعْلى دَرَجاتِ الْیَقینِ.([3])
فرمود: شادمانى و راضى بودن به سخت ترین مقدّرات الهى از عالى ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.
22- قالَ(علیه السلام): ما مِنْ جُرْعَه أَحَبُّ إلى اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَهُ غَیْظ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْم، أَوْ جُرْعَهُ مُصیبَه رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْر.([4])
فرمود: نزد خداوند متعال حالتى محبوب تر از یكى از این دو حالت نیست: حالت غضب و غیظى كه مؤمن با بردبارى و حلم از آن بگذرد و دیگرى حالت بلا و مصیبتى كه مؤمن آن را با شكیبائى و صبر بگذراند.
23- قالَ(علیه السلام): مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.([5])
فرمود: هركس مردم را عیب جوئى كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به غیر واقعیّات مى كنند.
24- قالَ(علیه السلام): مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلى الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِى الْعَقْلِ.([6])
فرمود: هم نشینى با صالحان انسان را به سوى صلاح و خیر مى كشاند; و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش مى باشد.
25- قالَ(علیه السلام): إنَّ اللّهَ یُحِبُّ كُلَّ قَلْب حَزین، وَ یُحِبُّ كُلَّ عَبْد شَكُور.([7])
فرمود: همانا خداوند مهربان دوست دارد هر قلب حزین و غمگینى را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد); و نیز هر بنده شكرگذارى را دوست دارد.
26- قالَ(علیه السلام): إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَم یَشْرُفُ عَلى جَمیعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباح فَیَقُولُ: كَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟
فَیَقُولُونَ: بِخَیْر إنْ تَرَكْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ.([8])
فرمود: هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد مى شود و مى گوید: چگونه اید؟ و در چه وضعیّتى هستید؟
جواب دهند: اگر تو ما را رها كنى خوب و آسوده هستیم، چون كه ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار مى گیریم.
27- قالَ(علیه السلام): ما تَعِبَ أوْلِیاءُ اللّهُ فِى الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِى الدُّنْیا لِلاْخِرَهِ.([9])
فرمود: دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت هاى دنیوى خود را براى دنیا به زحمت نمى اندازند و خود را خسته نمى كنند بلكه براى آخرت زحمت مى كِشند.
28- قالَ(علیه السلام): لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْبِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.([10])
فرمود: چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را مى دانستند هر آینه آن را تحصیل مى كردند گرچه با ریخته شدن و یا فرو رفتن زیر آب ها در گرداب هاى خطرناك باشد.
29- قال(علیه السلام): لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماءِ وَ الاْرْضِ أنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.([11])
فرمود: چنانچه تمامى اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف و تعریف كنند، قادر نخواهند بود.
30- قالَ(علیه السلام): ما مِنْ شَیْىء أحبُّ إلى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّهِ بَطْن وَفَرْج، وَما شَیْىءٌ أَحَبُّ إلى اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ.([12])
فرمود: بعد از معرفت به خداوند چیزى محبوب تر از دور نگه داشتن شكم و عورت ـ از آلودگى ها و هوسرانى ها و گناهان ـ نیست، و نیز محبوبترین كارها نزد خداوند مناجات و درخواست نیازمندیها به درگاهش مى باشد.
31- قالَ(علیه السلام): إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.([13])
فرمود: با فضیلت ترین ومهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شكم و عورت است ـ از چیزهاى حرام و شبهه ناك ـ .
32- قالَ(علیه السلام): إبْنَ آدَم إنَّكَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً.([14])
فرمود: اى فرزند آدم! (اى انسان! تو) خواهى مُرد و سپس محشور مى شوى و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى (قانع كننده و صحیح در مقابل سؤال ها) مهیّا و آماده كن.
33- قالَ(علیه السلام): نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.([15])
فرمود: نظر كردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى علاقه و محبّت عبادت است.
34- قالَ(علیه السلام): إیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُكَ بِأكْلَه أَوْ أقَلّ مِنْ ذلِكَ وَإیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى كِتابِ اللّهِ.([16])
فرمود: بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق چون كه او به یك لقمه نان و چه بسا كمتر از آن هم، تو را مى فروشد; و مواظب باش از دوستى و صحبت كردن با كسى كه قاطع صله رحم مى باشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون یافتم.
35- قالَ(علیه السلام): أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعات: السّاعَهُ الَّتى یُعایِنُ فیها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَهُ الَّتى یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَهُ الَّتى یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ الله تَبارَكَ وَتَعالى، فَإمّا الْجَنَّهُ وَإمّا إلَى النّارِ.([17])
فرمود: مشكل ترین و سخت ترین لحظات و ساعات دوران ها براى انسان، سه مرحله است:
1 ـ آن موقعى كه عزرائیل بر بالین انسان وارد مى شود و مى خواهد جان او را برگیرد.
2 ـ آن هنگامى كه از درون قبر زنده مى شود و در صحراى محشر به پا مى خیزد.
3 ـ آن زمانى كه در پیشگاه خداوند متعال ـ جهت حساب و كتاب و بررسى اعمال ـ قرار مى گیرد و نمى داند راهى بهشت و نعمت هاى جاوید مى شود و یا راهى دوزخ و عذاب دردناك خواهد شد.
36- قالَ(علیه السلام): إذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَهَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَجَعَلَ قُوَّهَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ أرْبَعینَ رَجُلاً.([18])
فرمود: هنگامى كه قائم ما ( حضرت حجّت، روحى له الفداء و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر مى دارد ودل هاى ایشان را همانند قطعه آهن محكم مى نماید، و نیرو و قوّت هر یك از ایشان به مقدار نیروى چهل نفر دیگران خواهد شد.
37- قالَ(علیه السلام): عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَ الْبقاء.([19])
فرمود: بسیار عجیب است از كسانى كه براى این دنیاى زودگذر و فانى كار مى كنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند.
38- قالَ(علیه السلام): رَأْیْتُ الْخَیْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِى قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِى أیْدِى النّاسِ.([20])
فرمود: تمام خیرات و خوبى هاى دنیا و آخرت را در چشم پوشى و قطع طَمَع از زندگى و اموال دیگران مى بینم (یعنى قناعت داشتن).
39- قالَ(علیه السلام): مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.([21])
فرمود: كسى كه بینش و عقل خود را به كمال نرساند ـ و در رُكود فكرى و فرهنگى بسر برد ـ به سادگى در هلاكت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت.
40- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَكَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.([22])
فرمود: همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائى است كه به حال او ـ و دیگران ـ سودى ندارد.
همچنین از ریا و خودنمائى دورى جستن; و در برابر مشكلات زندگى بردبار و شكیبا بودن; و نیز داراى اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.
منابع:
[1] ـ تحف العقول: ص204، بحارالأنوار: ج 75، ص 141، ح 3. [2] ـ تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 75، ص 140، ح 3. [3] ـ مشكاه الأنوار: ص 172، بحارالأنوار: ج 66، ص 385، ح 48. [4] ـ مشكاه الأنوار: ص 246، بحارالأنوار: ج 67، ص 64، ح 5. [5] ـ تحف العقول: ص 186، بحارالأنوار: ج 71، ص 12، ح 2. [6] ـ تحف العقول: ص 203، بحارالأنوار: ج 75، ص 139، ح 3. [7] ـ تحف العقول: ص 210، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3. [8] ـ تحف العقول: ص201، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3. [9] ـ مشكاه الأنوار: ص 232، س 20، بحارالأنوار: ج 78، ص 50، ح 77. [10] ـ مشكاه الأنوار: ص 166، س 3. [11] ـ مشكاه الأنوار: ص 207، س 18. [12] ـ مشكاه الأنوار: ص 229، س 10، بحارالأنوار: ج 78، ص 141، ح 3. [13] ـ أعیان الشّیعه: ج 1، ص 645، بحارالأنوار: ج 78، ص 158، ح 19. [14] ـ مستدرك الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8. [15] ـ مستدرك الوسائل: ج 17، ص 262، ح 25. [16] ـ تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 343، س 20. [17] ـ وسائل الشیعه: ج 17، ص 647، ح 1، ومشكاه الأنوار: ص 262. [18] ـ مستدرك الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3.[1] ـ من لا یحضره الفقیه: ج 2، ص 146، ح 95. [2] ـ همان مدرك: ج 2، ص 147، ح97. [3] ـ مستدرك الوسائل: ج 2، ص 413، ح 16. [4] ـ مستدرك الوسائل: ج 2، ص 424، ح 21. [5] ـ بحار الأنوار: ج 75، ص 261، ح 64. [6] ـ بحارالأنوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304. [7] ـ كافى: ج 2، ص 99، بحارالأنوار: ج 71، ص 38، ح 25. [8] ـ اصول كافى: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعه: ج 12، ص 189، ح 1. [9] ـ بحارالأنوار: ج 73، ص 92، ضمن ح 69. [10] ـ اصول كافى: ج 1، ص 35، بحارالأنوار: ج 1، ص 185، ح 109. [11] ـ اصول كافى: ج 1، ص 102، ح 4. [12] ـ تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 41، ح 3. [13] ـ مشكاه الأنوار: ص 157، س 20. [14] ـ تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 70، ص 64، ح 5. [15] ـ تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 140، ح 3. [16] ـ تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 74، ص 196، ح 26. [17] ـ بحار الأنوار: ج 6، ص 159، ح 19، به نقل از خصال شیخ صدوق. [18] ـ خصال: ج 2، ص 542، بحارالأنوار: ج 52، ص 316، ح 12. [19] ـ بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128. [20] ـ اصول كافى: ج 2، ص 320، بحارالأنوار: ج 73، ص 171، ح 10. [21] ـ بحارالأنوار: ج 1، ص 94، ح 26، به نقل از تفسیر امام حسن عسكرى (علیه السلام). [22] ـ تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 2، ص 129، ح 11.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: 40 حدیث از پیامبران امام سجاد (ع) ، ،
برچسبها: